پیاله در معجون

ساخت وبلاگ

پیاله در معجون
...
که برقصیم
که بچرخی
در دامن شعر چین سخن افتد

بچرخانیم ای تن که تو تن تنان منی
در جوی اشکانت اشک
در بلندای نگاهت چشم
بچرخانم چرخ چرخ عباسی
بر سینه ی روشنت جوی مولیان
اشکی از چشم من ای عشق

که پاییز باشد در تابستان دم کرده ی گیلان
که مثلاً این پنجه های نارون
قایق بشود بر برکه ی آب جلوی مغازه
بچرخد باد در سینه ی برگ
برگ ها تکان بخورد باهم بی هم
هریکی برای خودش

بچرخانم ای بلند بالای تو کوه دماوند
در سینه نهان داشته آن وحشی تاریخ شکن را
آی که بر هر شانه ماری داری
یکی سرخ یکی سیاه در کینه و انتقام
که با تو بد کرد که تو بد چنین تابناک؟!

می گریزم از پیاله ی شعری
در زبانی در شعری دیگر
تا چه شود این بودگی...

زیباست هر رقصی موزون چنین
با قلمی که سر می رود که بماند
سر میدهد آری برای ایرانه خانم زیبا*یش
که زیر زمین ندیده
اما شوکه شده
در بستری در روح
در جسمی اینچنین نازک!

آه رویایی*
که دست یافتن به رویایت
چنین دشوار
که نگویی اما اشاره کنی
برفی که آبی آب می جوید
از دماوندی بلند
هم در زیر زمینی که رفت...

دوستت دارم
که پشت از بارش خم
که وصل باشم همیشه
که به او مربوط نیست چگونه اش
خدایا تو چنین بخواه
خدایا دل یارم نازک است
چنین...


*ایرانه خانم زیبا نام شعری معروف از رضا براهنی
*یدالله رویایی شاعر شعر حجم


رها برنجکار
شنبه ۱۴۰۳/۳/۱۲
ساعت ۲۰:۵۰

رویاهای رها...
ما را در سایت رویاهای رها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8royahaye-raha8 بازدید : 50 تاريخ : پنجشنبه 17 خرداد 1403 ساعت: 18:48