آدمک ها

ساخت وبلاگ

«آدمک ها»

توی سرت همه چیز زنده است
حیوانات ، گیاهان، انسان ها
من اینجا زندگی می کنم

بیرون،خاک سرد است
باد است ، زوزه می کشد بر دیار آدمک ها
(چند آدمک آبی به شعرم آویزان می شوند)

ذهن تو
آرامش خدا را دارد
هر چه را می خواهم زندگی می کنم

شعر های بنفش مرا می خوانی
بیرون هوا بهتر می شود
و چراغ خواب زیبا ی ما
همه چیز را به خواب می برد
گربه مان را، گل های سرخ و زرد وسبزمان را
آدمک های صورتی و آبی را، کبوتران را...
همه در نور بنفش چراغ می خوابند

ومن و تو ،تا صبح در ذهن زیبایت عاشقی می کنیم
من دست های پر نورت را می بوسم
پاهای توانایت را
وبر تن راحتت لم می دهم
تو تمام مرا می بوسی
در نور نرم چراغ خواب
تخت ما خسته نیست
تا گاهِ صبح که نور طلایی خورشید
بر تن ما می تابد

تو سه کلمه ی جادویی را می بوسی و می روی
من در ذهن تو می خوابم
تو آن بیرون گندم می کاری
و کبوترها خاک را شخم می زنند
و تو حاصل گندم مان را
بین آدمک ها تقسیم می کنی

آدمک ها صورت ندارند
فقط آبی اند و صورتی
سه کلمه ی جادویی را می گویند
«خوب فکر کنیم
خوب حرف بزنیم
خوب عمل کنیم»

به خانه باز می گردی
به خاک باز می گردند...

رها برنجکار
چهارشنبه 1403/2/5
ساعت 20:55

رویاهای رها...
ما را در سایت رویاهای رها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8royahaye-raha8 بازدید : 17 تاريخ : چهارشنبه 12 ارديبهشت 1403 ساعت: 20:26