بهار
وقتی بهار گم شده در کوچه های دور
وقتی که کوچه های فرعی بن بست گشته کور
ما شاعران قلب و گل و عشق و عاطفه
مابلبلان تنگ قفس بخت های شور
دیگر بهار قند دلی را نکرد آب
رقصی نمانده بر تن ماهور یا که شور
اسپند دود کردم و اسفندیار*گفت:
عاشق شدیم و شعله کشیدیم تنگ گور
من عاشقم به روح خدا رحم بایدم
من اشک پشت اشک طهورٌ علی طهور
آه ای بهار آمدی و جفت من تک است
از اشک و غصه های جهان جنس ماست جور
*نگهبان آتش مقدس در دین زرتشت
یکشنبه 1403/1/5
ساعت 23:15
رها راد
برچسب : نویسنده : 8royahaye-raha8 بازدید : 7