یکی سیاه یکی بور

ساخت وبلاگ

یکی سیاه یکی بور

بکوب اسب غزل برتنم شدم منثور
تو اسب مشکی من آن یکی کمی مو بور
منم که عاشق یال سیاه و وحشی تو
مرا که کوچه شناسد به تو به گاه عبور
حلال کن که سوارت به غرب رخ داده
که شعر گفته براشان برای غربیِ دور
هنوز عشق تو اما درون سینه غزل
تویی که شرقی شرقی،تن سیاهی نور
برای رابطه هایی برای عشق و کلام
منم که دست تکان می دهم کمی منثور
یکی سیاه یکی بور می دود شعرم
تنانِ تن تنِ رقصندگی به وادی شور
هنوز مهر و محبت هنوز عشق و غزل
هنوز در پی یک ارتباط بی مأمور

رها برنجکار
ساعت21:13
دوشنبه 1402/11/2

رویاهای رها...
ما را در سایت رویاهای رها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8royahaye-raha8 بازدید : 29 تاريخ : يکشنبه 15 بهمن 1402 ساعت: 15:33