ساعت:10شب

ساخت وبلاگ

ساعت:10شب

عدالت لخت شده
بر آسفالت سیاه خیابان
تارهای صوتی اش را می برید
چاقوی کند کینه

هر دو از یک خاک
یکی فدایی
دیگری خاک فروش
خاکِ خفته اما
لرزید
بیدار شد از گلوی خون آلوده ی عدالت
تارهای صوتی ترسان لرزان
خواهشِ چهار دیواری امن
در رگِ خاک
خاک جوشید

ایستاده ام مقابلت
دستان سخاوتمندت
جانت را بر کف
به مردمت پیشنهاد می دهد
رشید زیبا دانا
در تصویری بزرگ بر بنری در ابتدای شهر
شهید می برند در عکس
خاک من در دستان یک پلیس
امنیت من
آبروی من

ساعت:10شب
باران می بارد
من با موهای فر خورده
در مانتوی کوتاهم
آرام می گیرم
چون تو عبور می کنی
تو از جان خود عبور کرده ای
عزیزترین

رها راد
سه شنبه1402/1/1
ساعت:18:13

رویاهای رها...
ما را در سایت رویاهای رها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8royahaye-raha8 بازدید : 82 تاريخ : شنبه 5 فروردين 1402 ساعت: 2:27