آقای منتقد

ساخت وبلاگ

آقای منتقد

من در مانتو کوتاه سرخابی ام
شاعرترم آقای منتقد
خاطره تازه می کنند
درختان توی راه با من
سنگ های کف آسفالت با من
خاطره ی گل های کاغذی که بر درب های شهر می آویختند

وقتی رنگی ترم
شاعر ترم
زمانه مرا می شنود
صدای سنگ و گل و آب و هوا را می شنوید؟
چقدر دوست دارم صدایم را بشنوید

من شاعرم
شُکر زبانشناس نیستم
من حتی صدای ماهی های توی آکواریوم مسیرم را می شنوم
زبانشناس چقدر رنج می برد،می ترسم

صداها را می شنوم
چون جهانم را می بینم
آن برجستگی کوچک روی آسفالت خیس
مجالی برای پاهای خیس در کفش های پاره
زنی برای معشوقش گل می خرد از دکه ی کنار گورستان در تاریکی شب

می بینی عشقم اینجا صدای همه هست و نیست
برای نوشتن شعر چند صدایی
باید عاشق باشی آقای منتقد
من صدای تو را ندارم!


رها راد
دوشنبه 1402/6/20
ساعت20:11

رویاهای رها...
ما را در سایت رویاهای رها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8royahaye-raha8 بازدید : 54 تاريخ : يکشنبه 26 شهريور 1402 ساعت: 21:48