صبح های خسته - رها برنجکار

ساخت وبلاگ

«صبح های خسته»

جابجایم می کنی
چنان که هیجان زلزله
سیمان را می شکافد!
و تنی که تهی کی شود
گاهِ تغییر سطح
در بشقاب های پرنده ی شهر بازی

باید ترا بلد بود
بروزترین بکر-سیاره
مقدس باد خاک تو که مستی می زاید
با سری داغ در دوری و وفاداری

رشت سنگمان زد
ما شهر ِخود را ساختیم
ساعت شهر ما عقربه نداشت
با خیابان های خلوت
کوچه های خاکی
که همپامان پیاده رفتند عشق را
آنها رسیده اند
ما رفته ایم
ما رسیده بودیم
ما می رویم تا رسیدن تن ها
آنها که رسیده بودند در معنا
در آغوش ِ شب های گرم
صبح های خسته
آنجا که مَروِه را صَفا می کند عطشِ تن ها...

رها برنجکار
شنبه 1401/6/2
ساعت 14:7

رویاهای رها...
ما را در سایت رویاهای رها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8royahaye-raha8 بازدید : 144 تاريخ : شنبه 30 مهر 1401 ساعت: 5:21